فان قلت: لعلّ نظر هؤلاء فی ذلک الی ما یستفاد من الاخبار (مثل قولهم علیه السلام «حرام علیکم أن تقولوا بشی ء ما لم تسمعوه منّا»
و قولهم علیه السلام: «لو أنّ رجلا قام لیله و صام نهاره و حجّ دهره و تصدّق بجمیع ماله و لم یعرف ولایة ولیّ اللّه فیکون أعماله بدلالته فیوالیه، ما کان له علی اللّه ثواب» و قولهم علیه السلام: «من دان اللّه بغیر سماع من صادق فهو کذا و کذا» [۳] الی غیر ذلک) [۴] من أنّ الواجب علینا هو امتثال أحکام الله تعالی الّتی بلّغها حججه علیه السلام، فکلّ حکم لم یکن الحجّة واسطة فی تبلیغه لم یجب امتثاله، بل یکون من قبیل (اسکتوا عمّا سکت اللّه عنه) [۵]، فانّ معنی سکوته عنه عدم أمر أولیائه بتبلیغه ما؛ و حینئذ فالحکم المنکشف بغیر واسطة الحجّة ملغی فی نظر الشّارع و ان کان مطابقا للواقع، کما یشهد به تصریح الامام علیه السلام بنفی الثّواب علی التّصدّق بجمیع المال مع القطع بکونه محبوبا و مرضیّا عند الله.
و وجه الاستشکال فی تقدیم الدّلیل النقلیّ علی العقلیّ الفطریّ السلیم ما ورد من النّقل المتواتر علی حجّیّة العقل [۶]، و أنّه حجة باطنة [۷]، و أنّه ممّا یعبد به الرحمن و یکتسب به الجنان [۸]، و نحوها مما یستفاد منه کون العقل السّلیم أیضا حجة من الحجج، فالحکم المستکشف به حکم بلّغه الرسول الباطنی الّذی هو شرع من داخل، کما أنّ الشرع عقل من خارج [۹] .
و ممّا یشیر الی ما ذکرنا من قبل هؤلاء: ما ذکره السید الصدر رحمه اللّه فی شرح الوافیة- فی جملة کلام له فی حکم ما یستقلّ به العقل- ما لفظه:
انّ المعلوم هو أنّه یجب فعل شی ء أو ترکه أو لا یجب، اذا حصل الظّنّ أو القطع بوجوبه أو حرمته أو غیرهما من جهة نقل قول المعصوم علیه السلام أو تقریره، لا أنّه یجب فعله أو ترکه أو لا یجب، مع حصولهما من أیّ طریق کان ، انتهی موضع الحاجة.
ترجمه:
توجیه نظر اخباریها توسط شیخ
اشاره
۱- پس اگر بگویی: شاید نظر اخباریها در ترجیح نقل بر عقل به خاطر اموری است که از اخبار استفاده میشود، مثل این سخن معصوم علیه السّلام که، (بر شما حرام است چیزی را که از ما نشنیده اید بگویید. ) و این سخن معصوم علیه السّلام که؛ (اگر مکلّفی شبها به عبادت برخیزید و روزها روزه بگیرد و همه ساله حج بگذارد و تمام دارایی اش را ببخشد، لکن ولایت ولیّ الله را نشناسد تا اعمالش به راهنمایی او (ولی) باشد و او (ولی) را والی خود قرار دهد، اجر و پاداشی نزد خدا برای او نمی باشد. )
و این سخن معصوم (علیه السلام) که:
کسی که به غیر شنیدن از معصومی به خدا نزدیک شود پس او... و... و غیره این روایات از جمله اینکه تنها اتیان و امتثال احکام الهی لازم است که حضرت معصومین آنها را تبلیغ کرده اند. بنابراین: هر حکمی که حجّت خدا در تبلیغ آن واسطه نباشد اطاعتش واجب نیست، بلکه از قبیل (اسکتوا عما سکت الله عنه) میباشد چه آنکه معنای سکوت خداوند از آن؛ امر نکردن به اولیائش در تبلیغ آن است.
بنابراین: حکمی که بدون وساطت معصوم علیه السّلام بیان شود در نظر شارع بی اعتبار است اگرچه مطابق با واقع باشد.
همان طور که تصریح امام به نفی ثواب بر صدقه دادن تمام مال با قطع به اینکه (این عمل) محبوب و مورد پسند نزد خداست شهادت بر این بی اعتباری عند الشارع میدهد.
۲- اما وجه اشکال (اخباریین) در تقدیم دلیل نقلی بر عقلی فطری سالم، اخبار متواتره است بر حجّیت عقل و اینکه عقل حجّت باطن است، و خدای رحمان به وسیله آن عبادت، و بهشت بدان تحصیل میشود، و امثال این تعبیرات که از آنها استفاده میشود که، عقل سالم نیز حجّتی است از حجّتهای حق تعالی.
پس حکم کشف شده، به وسیله عقل حکمی است که رسول باطنی یعنی: شرع داخلی آن را تبلیغ نموده، همان طور که حکم مستکشف به واسطه شرع حکمی است که عقل خارجی واسطه در تبلیغ آن میباشد.
۳- از جمله کلماتی که اشاره دارد به آنچه ما از طرف اخباریین در توجیه مقالاتشان آوردیم، عبارتی است از مرحوم سید صدر در شرح وافیه در ضمن عبارتش تحت" عنوان حکم مستقلات عقلیه مبنی بر اینکه معلوم است زمانی انجام فعلی یا ترک آن واجب یا غیر واجب است که ظن یا قطع به وجود یا حرمت و یا غیر این دو و از طریق گفتار معصوم یا فعل و یا
تقریر او حاصل شده باشد. نه اینکه از هر طریق حاصل شد واجب الامتثال باشد.
تمام شد محل حاجت از کلام سید صدر
تشریح المسائل* جهت بحث شیخ در اینجا در توجیه سخنان اخباریها نسبت به مباحث قبلی چگونه است؟
ج: در بحثهای قبلی در پاسخ به اخباریین که میگفتند؛ قطع حاصل از مقدّمات عقلیّه فاقد ارزش است، قطع حاصل از مقدّمات عقلیّه را دارای ارزش میدانست و کثرت خطا را در استدلالات عقلیّه رد میکرد، لکن در اینجا جهت توجیه سخن اخباریها نگاه به بحث را عوض نموده میفرماید:
شاید مراد اخباریها در عدم حجّیت عقل استدلالی، کثرت خطا نبوده، بلکه با توجّه به یک سری روایات و منابع نقلی چنین اظهار نظری کرده اند. از قبیل:
- حرام علیکم ان تقولوا بشی ء ما لم تسمعوا منّا - لو انّ رجلا قام لیله و صام نهاره و حجّ دهره...
- من دان اللّه بغیر سماء من صادق (علیه السلام) فهو....
* توجیه شیخ از روایات فوق و امثال آن در توجیه سخنان اخباریها چیست؟
ج: اینست که: احکام اللّه واقعی در لوح محفوظ بر دو دسته اند:
۱- احکامی که توسط حجج الهی به بندگان رسیده و واجب الاتّباع میباشند.
۲- احکامی که از طریق حجج الهی و ماموران معصوم به دست ما نرسیده و واجب الاتّباع نمی باشند، بلکه داخل اند در (اسکتوا عما سکت الله عنه).
یعنی: آنچه را که خداوند در مورد آن سکوت کرده شما هم نسبت به آن ساکت باشید. پس:
هر حکمی و حقّی که از طریق حجّت به دست آمده واجب الاتباع است نه هر حکمی، و لو از راه حکم عقل باشد. فی المثل، در حدیث (ان رجلا قام لیله.... تا ما کان له علی الله ثواب) که میگوید:
اگر کسی بدون راهنمایی ولیّ خدا و تنها به حکم عقل خودش، تمام اموالش را در راه خدا انفاق کند ثوابی نخواهد داشت، با اینکه صدقه و بخشش کاری مطلوب و مورد رضایت پروردگار است، و لکن چون بر اساس فرمان عقل بوده و نه به دلالت ولیّ خدا، فاقد ارزش است.
لذا شاید پشتوانه و منبع اخباریها در اثبات عدم حجّیّت حکم عقل این گونه روایات باشد و نه آن استدلال قبلی که گذشت.
* آیا این تقریر و توجیه شیخ از سخنان اخباریها قابل قبول است؟
ج: خیر، زیرا اگر مدرک و دلیل اخباریون این اخبار باشد باید گفت این اخبار اطلاق داشته و میان عقل فطری سالم از اوهام و عقل فطری مطلق و یا عقل بدیهی و نظری تفاوتی قائل نشده، بلکه مطلق حکم عقل را فاقد ارزش و مردود میشمارد.
* اگر این اخبار مطلق، احکام عقلی را مردود دانسته پس چرا محدّث بحرانی و امثالهم، حکم عقل فطری خالص را حجّتی از حجّتهای خدا دانسته اند؟
ج: سرّ مطلب این است که در مقابل روایات مذکوره دسته دیگری از روایات متواتره وجود دارد که علّت این استثناء شده اند. از جمله:
۱- العقل ما عبد به الرحمن و اکتسب به الجنان
۲- انّ للّه علی النّاس حجّتین: حجّة ظاهرة و حجّة باطنة امّا الظاهرة فالانبیاء و الرسل و الائمّة و امّا الباطنة فالعقول.
* اگر اشکال شود که این دو دسته روایت متعارض اند اخباریها چه پاسخی دارند؟
ج: تعارض را قبول دارند، لکن براساس قانون متعارضین یعنی (الجمع مهما امکن اولی من الطرح)
و از نظر آنها وجه الجمع این احادیث به حسب ظاهر متعارض، اینست که: حکم عقل به طور مطلق حجّت نمی باشد مگر حکم عقل فطری.
* نظر شیخ پیرامون رأی فوق از اخباریین چیست؟
ج: میفرماید: از عبارات سیّد صدر در شرح وافیه چنین استفاده میشود که شاید مستند اخباریها در ردّ احکام عقلیّه این روایات باشد. چرا:؟
زیرا ایشان در مقاله اش فرمود که اگر از راه قول و فعل و تقریر معصوم به حکمی از احکام (از قبیل: وجوب و یا حرمت) قطع یا ظن، حاصل نمودیم، اطاعت از آن حکم واجب است.
لکن اگر از طرق دیگر و لو حکم عقل قطعی، قطع یا ظن به وجوب و یا حرمت چیزی پیدا شد حجّیّت ندارد.
* جناب شیخ چه پاسخی به این رأی سید صدر و اخباریها میدهد؟
ج: پاسخ در متن بعد آمده است.
- ۰۰/۰۷/۰۲